به قول خودش به نیمه قرن زندگیاش رسیده است. او در سن ۵۰سالگی، همچنان با شور و شوق فراوان از لذت خدمت به مردم میگوید. اهل سیستان و بلوچستان و از دیار خونگرم زابل است. بهخاطر عشق خدمت به مردم، شغل پزشکی را انتخاب کرد. البته که معتقد است خدمت به مردم تنها به این شغل محدود و منحصر نمیشود. از طرف دیگر، توفیق خدمت برای امام رضا(ع) را یکی از مهمترین الطاف کریمانه امام مهربانیها در زندگیاش میداند. امام هشتم(ع) را هم به عنوان مظهر کرامت و رأفت میشناسد. «دکترمهدی سلطانیفر» چشمپزشک و فوقتخصص جراحی قرنیه و مدیرعامل کنونی دارالشفای امام رضا(ع) وابسته به آستان قدس رضوی است. به گفته خودش درسهایش خوب بوده و مثل سایر اعضای خانوادهاش از همان بچگی به فکر تحصیل و خدمت به مردم بوده است. در دانشگاه زاهدان پزشکی خوانده و دوره تخصص چشمپزشکی را سال۱۳۸۹ در دانشگاه «قائد اعظم» شهر اسلامآباد پاکستان گذرانده و موفق به پایان دوره فوقتخصص جراحی قرنیه چشم در ایران با استفاده از بورسیه انجمن چشمپزشکان بینالمللی به مرکزیت انگلستان شده است؛ تحصیلاتی که مسیر او را برای خدمت به مردم هموار کرد. به مناسبت اول شهریور و روز پزشک در ادامه، بخشهایی از صحبتهای او در گفتوگو با خبرنگار روزنامه قدس را میخوانید.
پزشکی را برای خدمت به مردم دوست دارم
همیشه دوست داشتم کاری انجام دهم که گرهای از کار مردم باز کند. حس کمک کردن به مردم برایم فوقالعاده عالی و لذتبخش است. منظورم تنها رشته پزشکی نیست، هرکاری که خدمتی به مردم باشد. اگر پزشک نمیشدم دوست داشتم مددکار اجتماعی شوم تا به هر نحوی که بتوانم، مشکلات فردی، روحی و روانی بیماران و مردم را حل کنم و بهتر است بگویم به آنان کمک کنم. بهترین لحظات در طول درمان برای من زمانی است که بیمار بهبود پیدا کرده و مسائلش برطرف میشود. در حقیقت شادی من با شادی بیمارانم گره خورده است. تصورم این است این علاقه سبب شده در کارم بهتر عمل کنم. هیچ کاری را نمیتوان با اجبار انتخاب کرد و ادامه داد بهخصوص شغل پزشکی که سختیهای خاص خودش را دارد. از ساعات کار زیاد، استرس هنگام درمان بیماران، فشارهای جسمی و روحی و از همه مهمتر حساسیت کار پزشکی که با جان انسانها سروکار دارد و.... .
سخنانِ «چشمی»؛ از «اشک» تا «شبکیه»
چشمپزشکی به نظر من در میان رشتهها و تخصصهای پزشکی یک رشته مستقل و مجزاست. با نهایت ادب و احترام برای سایر همکارانم در دیگر تخصصهای پزشکی، اما به نظر من بهندرت شخصی بهجز چشمپزشک میتواند در درمان بیماریهای چشم ورود پیدا کند. همچنین به نظر من نتیجه کار چشمپزشک لذت خاص دیگری دارد. چشم سلطان بدن است. حتی در کتابی خواندم چشم، دریچه ارتباط جسم و روح انسان با طبیعت و دنیاست. بیماری که به هر دلیلی دیدش دچار مشکل شده و یا بهدرستی نمیدیده و یا از درد چشم رنج میبرده است، حالا با لطف خداوند و عنایت ائمه اطهار(ع) و با همت و تلاش چشمپزشک، مشکل چشمش و دیدش برطرف شده و جهان را بهتر میبیند، این لذت خاصی برای یک چشمپزشک دارد که به این راحتی و با زبان، قلم، گفتار و نوشتن و... نمیتوان حق مطلب را بیان کرد.
چشم دنیایی از زیبایی است. در هرجایی از چشم از اشک تا شبکیه، اعصاب چشم و... میتوان عظمت و لطف خداوند را دید. به نظر من پیام چشم، صداقت، راستی و خلوص است. از بیرون از چشم و با دستگاه میتوان تا ته چشم و شبکیه را دید ولی برای سایر اعضای بدن اینگونه نیست؛ مثلاً داخل پوست، مغز و... را نمی توان دید، اما با دستگاه اسلیت لامپ تا آخر چشم را میتوان دید. اشک، قرنیه، زلالیه، عدسی، زجاجیه، شبکیه و... شما را بهطرز ماهرانه و عجیبی به قدرت خالق متعال رهنمون میشوند. پس از دریافت پیام چشم سر، باید با چشم دل خدا را دید. این، پیام چشم برای ماست. ای کاش میتوانستم چشم دلم را نیز مثل چشم سرم اصلاح کنم، آنگونه که خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) دوست دارند.
سختترین بیماری چشم، سرطان چشم و آب سیاه است که به بیماری خاموش چشم معروف است و خیلیها از آن اطلاع ندارند. اما سختتر از آن، نابینایی چشم سر است.
نوکری برای «طبیب جانها»
هر کسی زندگی را یکجوری میبیند. من هرچه در زندگی دارم از لطف، کرامت و عنایت امام هشتم(ع) است. لطف امام رضا(ع) بود که توانستم در دستگاه منتسب به امام هشتم(ع) کار و خدمت کنم. سال۱۳۹۶ که دانشآموخته دوره فوقتخصص جراحی قرنیه چشم شدم، نخستین خواستهام این بود که در بیمارستان رضوی متعلق به امام رضا(ع) کار کنم و به این بیمارستان مراجعه کردم و درخواست همکاری دادم. اما این توفیق برایم مهیا نشد و من به زاهدان و سیستان و بلوچستان مراجعه کردم تا اینکه در سال۱۳۹۸ دوباره توفیق سفر به مشهد برایم فراهم شد و دیداری با یکی از دوستانم داشتم که چشمپزشک بود و در بیمارستان رضوی کار میکرد. به پیشنهاد او دوباره درخواست همکاری به بیمارستان رضوی دادم و همان موقع (تابستان۱۳۹۸) با عنایت خداوند و لطف امام هشتم(ع) با درخواستم موافقت شد و من از آن موقع با این بیمارستان که متعلق به امام رضا(ع) است، در زمینه درمان بیماران چشم توفیق همکاری دارم. هماکنون هم در دارالشفای امام رضا(ع) مشغول انجام وظیفه هستم. احساسم این است که ابتدا نوکر امام هشتم(ع) هستم و سپس یک طبیب و پزشک.
در دوران تحصیل در کشور پاکستان یعنی آبان یا آذر۱۳۹۰، همسرم، دخترم را باردار بود. در سن بارداری هشتماهگی که برای بررسی وضعیت جنین و معاینات پزشکی به سونوگرافی مراجعه کردیم، پزشک معالج، یک توده را در شکم جنین تشخیص داد. چون خودم پزشک بودم، دقیقاً گزارش سونوگرافی را با دقت چندین مرتبه خواندم و متوجه همه چیز شدم. همان موقع از درون اصطلاحاً به هم ریختم. احساس عجیبی داشتم. تک و تنها در یک کشور غریب و دور از وطن و خانواده پدری، دور از دوستان و آشنایان و... نمی دانستم چکار باید میکردم. چگونه موضوع را به همسرم بگویم و... همان موقع با تلفن با مادرم تماس گرفتم و متوجه شدم زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) به شهر مشهد سفر کرده است. از مادرم خواستم که به حرم مطهر برود و برای رفع این مشکل دعا کند. مادرم فردای آن روز ساعت ۶ صبح به حرم مطهر رفته و به امام هشتم(ع) متوسل شده و برایم دعا کرد. بعدازظهر همان روز برای اطمینان کار نزد یک متخصص سونوگرافی دیگر در شهر اسلامآباد پاکستان رفتیم. با کمال تعجب پزشک معالج به من گفت هیچ اثری از توده داخل شکم جنین نیست. همانجا متوجه شدم دخترم با لطف امام هشتم(ع) و دعای خیر مادرم شفا گرفته است. همه این عنایات را از لطف امام رضا(ع) میدانم.
اگر بخواهم امام رضا(ع) را توصیف کنم، به نظر من، ایشان یک انسان کریم و بالاتر از کریم است. نزد شخص کریم، بیواسطه باید رفت. یک کار خیر و نیک انجام دهید، مثلاً یک صدقه کوچک بدهید، یک نبات و شیرینی به یک کودک بدهید، یک سلام بیمنت به دیگران کنید و... و همان کارتان را نزد امام رئوف(ع) ببرید، امام هشتم(ع) خیلی مهربان است. با چشم محبت، کار نیک شما را میپذیرد؛ کافی است فقط سری به این امام مهربان و بندهنواز بزنید. از لطف بیکران امام دلها و انیس جانها غافل نباشید.
خدا کند شرمنده امام رضا(ع) نشوم
ساعات کار کردن برای امام رضا(ع)، ساعات آرامش، لذت و عشق است. ساعاتی است که از عمر انسان حساب نمیشود. بهترین چیزی که امام رضا(ع) به من داده، عشق به خودش است. من عشق به امام رضا(ع) را از خودشان گرفتهام.
دوست دارم تا آخر عمر برای امام رضا(ع) کار کنم. البته اجازه این موضوع با خود امام هشتم(ع) است. من برای نوکری امام رضا(ع) آمدهام نه برای اینکه پست و مقام مدیرعاملی، ریاست و... را بپذیرم. من حتی آمدهام برای خدمت به آقا امام هشتم(ع) زمین را طی بزنم و جارو کنم. حاضرم کمترین کارهای دنیوی که ارزشی ندارد را برای امام رضا(ع) در حرم مطهرش و در دستگاه آستان قدس انجام دهم. من خودم را ابتدا نوکر امام رضا(ع) و بعد یک پزشک میدانم. پزشکی که قابلی ندارد. فقط نگرانم که خدایی نکرده، شرمنده امام هشتم(ع) شوم. ایشان طبیب نفوس است. خدا را شکر که توفیق نوکری برای این امام معصوم(ع) و ولی خدا و طبیب جانها نصیبم شده است.
هر وقت کارم در دنیا گیر میکند مشکلی دارم، مستقیم به حرم مطهر و نزد امام رضا(ع) میروم و از ایشان میخواهم که اگر خیر و صلاح است، مشکلم حل شود. البته نه اینکه من آدم خوبی هستم، نه، بلکه علتش این است امام رضا(ع) رئوف، مهربان و بندهنواز هستند. لطف آقا خیلی زیاد است. بعضی مواقع هنگام انجام عمل جراحی در پیوند قرنیه، وقتی با یک مشکل یا اتفاق ناخواسته پزشکی روبهرو میشوم و پیوند قرنیه بهاصطلاح خوب نمیگیرد، همانجا از درون دلم به امام رضا(ع) متوسل میشوم تا خطر رفع و عمل جراحی با موفقیت انجام شود. البته تنها در زمینه پزشکی نیست و در همه مشکلات دیگر هم به ایشان متوسل میشوم. یک جمله هم به ایشان تقدیم میکنم «ای امام مهربان... من نوکر شما هستم و امیدوارم نوکری مرا به لطف و کرمتان قبول کنید».
آخرین درخواستم از امام رضا(ع) این است که دوست دارم خودم، همه انسانها و همه موجودات عالم، سعادتمند شوند. از شخص کریم نباید کم درخواست کرد، کرامت امام رضا(ع) سبب میشود همه خواستههای بزرگ و کوچک خود را از محضر مبارکش درخواست کنیم. آقا خیلی کریم است. از لطف و مرحمت امام رئوف(ع) غافل نباشید.
نظر شما